حسینیه مشرق- کاروان امام حسین (علیهالسلام) در ادامه حرکت خود به سوی کوفه به قصر بنیمُقاتِل رسید. این منزل از منزلگاههای نزدیک کوفه است که امام حسین(ع) در آنجا بیتوته کرد سپس شبانه راهی نینوا شد. در این مکان بود که شخصی به نام عبیدالله بن حر جعفی با حضرت مواجه شد. امام(ع) شخصی را که گفته میشود حجاج بن مسروق جعفی بود را به خیمه او میفرستند، اما دعوت حضرت را قبول نمیکند.
عبید الله بن حرّ گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون» و الله من از کوفه بیرون نیامدهام مگر به این خاطر که نمىخواستم وقتى که حسین به کوفه وارد مىشود من آنجا باشم، [حال بدانچه از آن فرار مىکردم مبتلا شدهام] و الله نه مىخواهم من او را ببینم و نه او مرا ببیند. بعد از آن امام حسین(ع) خود به خیمه او رفت و فرمود: به راستى اگر در این موقع توبه نکنى و مرا یارى نکنى خداى عز و جل بدان چه کردى مؤاخذهات کند، پس مرا نصرت کن تا جدم برابر خداى تبارک و تعالى شفیع تو باشد؛ فَتَنْصُرَنِی وَ یَکُونَ جَدِّی شَفِیعَکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.
گفت یا ابن رسول اللَّه اگر یاریات کنم اول کس باشم که جانم را قربانت کنم، اما این اسبم را تقدیمت کنم که به خدا هر وقت سوارش شدم هر چه را خواستم دریافتم و هر که قصد مرا کرده است از او نجات یافتم؛ او را بگیر. امام حسین(ع) از او روی گردانید و فرمود: ما را نیازى به تو و اسب تو نیست. بعد امام(ع) به این آیه استشهاد کردند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛ و من گمراهان را به کمک خود نپذیرم» اما برو و نه با ما باش و نه بر (علیهالسلام) ما، زیرا هر که فریاد و شیون ما خاندان را بشنود و اجابت نکند خدا او را به رو در دوزخ میاندازد؛ فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ لَمْ یُجِبْنَا کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم». (أمالی صدوق، ج155)
خداوند در این صحنه درسهای زیادی را قرار داده است که هر فراز آن نیاز به دقت نظر زیادی دارد. امام حسین(ع) بر اساس رحمت و محبت خود و خصلت صالحیتی که خداوند در وجود ایشان قرار داده است و در مقام دستگیری از افراد، خود به خیمه افراد میرفت و آنها را دعوت به همراهی میکرد وگرنه امام(ع) که به اذن خداوند تمام عالم در ید قدرت اوست، نیاز به کمک دیگران نداشت. شاهد بر اینکه درخواست ملائک و اجنه مبنی بر نصرت و یاری خود را رد کردند، لذا زمانی که امیدی در همراهی او نیافتند، فرمودند «ما را نیازى به تو و اسب تو نیست» یعنی ما خواستیم از تو دستگیری کنیم تا در پرتو نصرت ما به بالاترین درجات ایمان و نعمات خداوند برسی و نیز مورد شفاعت پیامبر(ص) قرار بگیری. سپس امام(ع) با این آیه او را متنبه کردند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛ من گمراهان را به کمک خود نپذیرم».
اما با این وجود امام حسین(ع) دست از نصیحت وی بر نداشتند و فرمودند: از اینجا دور شو و حالا که ما را همراهی نمیکنی بر ضد ما نباش که هر کس صدای ما را بشنود و دعوت ما را اجابت نکند، خداوند او را وارد جهنم میکند.
عبید الله بن حرّ گفت: «انّا لله و انّا الیه راجعون» و الله من از کوفه بیرون نیامدهام مگر به این خاطر که نمىخواستم وقتى که حسین به کوفه وارد مىشود من آنجا باشم، [حال بدانچه از آن فرار مىکردم مبتلا شدهام] و الله نه مىخواهم من او را ببینم و نه او مرا ببیند. بعد از آن امام حسین(ع) خود به خیمه او رفت و فرمود: به راستى اگر در این موقع توبه نکنى و مرا یارى نکنى خداى عز و جل بدان چه کردى مؤاخذهات کند، پس مرا نصرت کن تا جدم برابر خداى تبارک و تعالى شفیع تو باشد؛ فَتَنْصُرَنِی وَ یَکُونَ جَدِّی شَفِیعَکَ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.
گفت یا ابن رسول اللَّه اگر یاریات کنم اول کس باشم که جانم را قربانت کنم، اما این اسبم را تقدیمت کنم که به خدا هر وقت سوارش شدم هر چه را خواستم دریافتم و هر که قصد مرا کرده است از او نجات یافتم؛ او را بگیر. امام حسین(ع) از او روی گردانید و فرمود: ما را نیازى به تو و اسب تو نیست. بعد امام(ع) به این آیه استشهاد کردند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛ و من گمراهان را به کمک خود نپذیرم» اما برو و نه با ما باش و نه بر (علیهالسلام) ما، زیرا هر که فریاد و شیون ما خاندان را بشنود و اجابت نکند خدا او را به رو در دوزخ میاندازد؛ فَإِنَّهُ مَنْ سَمِعَ وَاعِیَتَنَا أَهْلَ الْبَیْتِ ثُمَّ لَمْ یُجِبْنَا کَبَّهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِهِ فِی نَارِ جَهَنَّم». (أمالی صدوق، ج155)
خداوند در این صحنه درسهای زیادی را قرار داده است که هر فراز آن نیاز به دقت نظر زیادی دارد. امام حسین(ع) بر اساس رحمت و محبت خود و خصلت صالحیتی که خداوند در وجود ایشان قرار داده است و در مقام دستگیری از افراد، خود به خیمه افراد میرفت و آنها را دعوت به همراهی میکرد وگرنه امام(ع) که به اذن خداوند تمام عالم در ید قدرت اوست، نیاز به کمک دیگران نداشت. شاهد بر اینکه درخواست ملائک و اجنه مبنی بر نصرت و یاری خود را رد کردند، لذا زمانی که امیدی در همراهی او نیافتند، فرمودند «ما را نیازى به تو و اسب تو نیست» یعنی ما خواستیم از تو دستگیری کنیم تا در پرتو نصرت ما به بالاترین درجات ایمان و نعمات خداوند برسی و نیز مورد شفاعت پیامبر(ص) قرار بگیری. سپس امام(ع) با این آیه او را متنبه کردند: «وَ ما کُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّینَ عَضُداً؛ من گمراهان را به کمک خود نپذیرم».
اما با این وجود امام حسین(ع) دست از نصیحت وی بر نداشتند و فرمودند: از اینجا دور شو و حالا که ما را همراهی نمیکنی بر ضد ما نباش که هر کس صدای ما را بشنود و دعوت ما را اجابت نکند، خداوند او را وارد جهنم میکند.